این کیک داستانها داشت🥴
درود دوستای قشنگم
قضیه این بود که نماینده کلاس آروین اینا گفتن قبل عید میخواییم جشن ضرب و خودکار با هم بگیریم
دیگه هی تعطیلی برف و قطع برق شد و وقت نبود
تا موند بعد عید
مادرا گفتن اینهمه نگرفتین جشن بزار با جشن معلم یکی بشه.
به من گفتن دو کیلو کیک برامون درست کن
گفتم دو کیلو کمه با معلم و دوتا نماینده حدود ۲۸نفر بودن
گفتم شما ۲کیلو‌حساب کنید ،۱کیلو هم از طرف من هدیه.
اخرای مدرسه بود که یکی از دوستام که عضو شورای مدرسه هست گفت عامره اولیا اعتراض کردن چرا کیک خونگی میگیره کیلویی ۶۰۰ _۷۰۰
گفتم نه بخدا من کیلویی ۴۸۰کیک ساده کیکای فوندانتی ۵۰۰میدم تازه برای مدرسه بود گفتم براتون ۴۰۰حساب میکنم یه کیلو هم هدیه ی من
گفت ای وای ببخشید تورو خدا حلال کن اینجوری که از کیکای قنادی هم ارزون تر شده برامون 🫠😔
خیلی ناراحت شدم
همون روزا حال آروین اصلا خوب نبود همون شب تا صبح تب داشت و بی حال بود تا صبح بالای سرش نشسته بودم
ساعت ۶ صبح رفتم سراغ این کیک تا ۸اماده ش کردم
آروین مدرسه هم نرفت فقط کیکو تحویل دادم برگشتم.
تو یکی از ضرب ها سوتی هم دادم بخاطر همین حال بد و خستگیم بود
با این اوصاف بازم پشت سرم کلی حرف موند🥲